یادداشت | ما برای شما نان آورده ایم
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، کمتر کسی است که نداند هدف از تاسیس و تقویت صنعت سینما و سرمایه گذاری های کلان در این عرصه در دهه های اخیر تنها به دلیل ایجاد سرگرمی برای مردم و رفع خستگی آن ها از باب خیرخواهی، و یا تجارت صدها میلیون دلاری مافیای ثروت و یا حتی فرهنگ سازی در جوامع بشری مطابق امیال سران قدرت ها، نبوده است. در واقع پشت پرده نقره ای سینما بسیار بسیار پیچیده تر از آن است که روی پرده نشان می دهد.
در لابه لای تصاویر رنگارنگ و متحرکی که روی پرده سینما نقش می بندد و هر بیننده ای را مسحور خود می کند، رازهای سر به مهر و اسرار طبقه بندی شده زیادی وجود دارد که مربوط به برنامه ریزی هایی است که صاحبان اصلی سینما برای دنیا و مردم آن داشته اند.
برای مثال فیلم سینمایی «اِلسید» (el cid) که به عنوان سومین قسمت از سه گانه اعتقادی «چارلتون هستون» ساخته شد، حاوی نکاتی است که پنجاه و هفت سال بعد از انتشار آن در جهان پیرامون به وضوح می توان دید.
«چارلتون هستون» ستاره هالیوودی است که نقش اول را در هر سه قسمت این سه گانه را بر عهده دارد. هستون که به دلیل چهره و صدای خاص خود و بازی متفاوتش تبدیل به ستاره برجسته سینمای زمان خود شده بود، به جز بازیگری و برنده اسکار شدن، در خارج از سینما نیز شخصیت فعالی بود. علاوه بر ریاست بر انجمن بازیگران امریکا، از 1998 به مدت پنج سال رئیس انجمن ملی سلاح در امریکا شد. انجمنی که هدف از آن ترویج استفاده از سلاح گرم و آموزش استفاده از آن بود. وی پس از آن نشان آزادی ریاست جمهوری را دریافت کرد که بالاترین نشان شهروندی در آمریکا است. چارلتون هستون در سیاست نیز شناخته شده بود و از نمایندگان محافظه کار حمایت می کرد.
با این که در کارنامه کاری چارلتون هستون کارهای ماندگار و شاهکارهای زیادی دیده می شود، با این حال سه فیلم از او در فضای متفاوتی ساخته شد.
اولین قسمت از این سه گانه اعتقادی، در سال 1956 توسط کمپانی امریکایی پارامونت ساخته شد. ده فرمان.
فیلم ده فرمان با بازی چارلتون هستون بر اساس روایت عهدعتیق از زندگانی حضرت موسی ساخته شد. فیلم پس از ساخت به شدت مورد توجه منتقدان قرار گرفت و خیلی زود توانست مخاطبان خود را در تمام دنیا پیدا کند. ده فرمان که از معدود فیلم هایی است که با موضوع حضرت موسی ساخته شد و یهود اجازه پخش آن را داد روایتگر سپردن شریعت توسط خداوند به موسی است.
سه سال بعد چارلتون هستون -البته بعد از بازی در پنج فیلم- دومین قسمت را روی پرده سینما داشت. فیلم بن هور شامل صحنه های مهیج ارابه رانی بود که فیلم را به سرعت محبوب همه مخاطبان سینما کرد. بن هور داستان جودا بن هور شاهزاده یهودی را به تصویر می کشد که ناخواسته درگیر ماجرای سوء قصد به جان فرستاده سزار می شود و پس از گذر از دوران بردگی و سیاهچال های طاقت فرسا در روم باستان در آخر انتقام بدبختی های خود را از دوست رومی اش که از دشمنان قوم یهود است می گیرد. جودا بن هور و خانواده اش که به شدت مورد ظلم غیریهود قرار گرفته اند در نهایت به پیامبر نصرانی روی می آورند. مادر و خواهر جذامی بن هور توسط پیامبر نصرانی شفا می گیرند و بن هور –در حالی که هنوز بر دین خود باقی است- خود را وقف خدمت به نصرانیان می کند.
سال 1961 این دو داستان با فیلم سوم تکمیل شد. شریعتی که در ده فرمان به موسی رسید و در ده فرمان از یهودیان به مسیحیان منتقل شد، در اپیزود سوم آن جنگ میان مسلمانان و مسیحیان را نمایش می دهد. اسلام که مدعی سوم شریعت است در آخر از مسیحیت شکست سختی می خورد!
اما نکته ای که در مورد فیلم «اِلسید» بیش تر حائز اهمیت است، نشان دادن برنامه جنگ با مسلمانان در این فیلم است! داستان فیلم اِلسید در زمانی اتفاق می افتد که شخصی به نام «بن یوسف» که خود را منجی مسلمانان می داند، در حالی که معمم است و نقاب بر چهره دارد قصد دارد اسپانیا را متحد کند و سپس تمام دنیا را فتح کند. «رودریگو دیاس» با بازی هستون قهرمان فیلم است که وارد ماجرا می شود و با شمشیر خود قصد دفاع از مسیح مصلوب را دارد. رودریگو دیاس که خیلی اتفاقی موهایی طلایی دارد، در ابتدای داستان با گروهی از اعراب می جنگد و بر آن ها پیروز می شود. اما این اعراب مسلمان را با جوانمردی آزاد می کند. اعراب با قهرمان موطلایی متحد می شوند و به او لقب السید می دهند. پهلوان مسیحی پس از عبور از فراز و نشیب های زیاد و با گذر از ماجراهای حماسی و عاشقانه سرانجام لشگری فراهم می کند و قصد مقابله با بن یوسف را دارد.
در ادامه داستان اِلسید با کمک متحدان عربی خود به قصد ضربه زدن به ین یوسف به والنسیا حمله می کند. والنسیا شهر متحد بن یوسف و مأمن یاران و دوستان و هواداران اوست.
اِلسید در گام اول شهر والنسیا را محاصره طولانی مدت می کند و آن ها را تحریم غذایی می کند! اوضاع شهر روز به روز بر اثر تحریم ها وخیم تر می شود و مردم روز به روز گرسنه تر می شوند. و این ماجرا در حالی است که برخی مسولان فاسد والنسیا، در کاخ هایشان مشغول عیاشی و بر سر سفره های رنگین هستند. السید از پشت دیوارهای شهر خطاب به جماعت گرسنه فریاد می زند: «ما با شما سر ستیز نداریم. بن یوسف دشمن شماست. او برای شما مرگ و ویرانی به ارمغان خواهد آورد. اهالی والنسیا! رهبران خود را نابود کنید و به ما ملحق شوید. ما پیک صلح هستیم. ما برای شما آزادی آورده ایم... ما برای شما نان آورده ایم...»
اِلسید در حالی از صلح حرف می زند که خود عامل تحریم و گرسنگی مردم والنسیا است. بعد از آن که می گوید ما برای شما نان آورده ایم، منجنیق های خود را به طرف شهر نشانه رفته و برای مردم نان پرتاب می کند.
مردم به وجد آمده و به سمت غذا می روند. سربازان گرسنه نیز سنگرها را رها کرده و با مردم همراه می شوند. در این لحظه خبر به مسولی می رسد که بر سر سفره رنگین خود نشسته است. او سعی می کند با استفاده از گارد مخصوص حکومت، اوضاع را آرام کند. اما مردم و سربازان بر ضد گارد مخصوص حکومت قیام می کنند و دروازه های شهر را برای اِلسید باز می کنند.
این داستانی است که السید پنجاه و هفت سال قبل روایت کرد!
البته به درستی قضاوت نکرد که مردم گرسنه ای که به بن یوسف و آرمان های او پشت کردند و دروازه ها را برای مرد موطلایی و دوستان عربش باز کردند مقصر اصلی هستند. یا تقصیر بر گردن دشمن است که با پررویی هم تحریم می کند و هم از آزادی و نان برای مردم حرف می زند. یا مسول محترمی که در کاخ خود آرام نشسته و مشغول لفت و لیس خود است و از درد گرسنگان بی خبر!
باید در نظر داشت آنچه اِلسید روایت می کند فقط چیزی است که سازندگان آن می خواهند. نه لزوما چیزی که به وقوع می پیوندد./۸۴۱/ی۷۰۲/س
سیدمحمدحسین آلمجتبي، نویسنده حوزوی